علمی، سیاسی، فرهنگی ،اجتماعی....خدمات و توسعه فناوری; اطلاعات

انفلاب اسلامی در مصر؟؟؟/؟؟

/آیا انقلاب اسلامی در مصر و کشورهای عربی تکرار می‌شود؟

هرچند نگرش احساسی به حوادث مصر، تونس، اردن و یمن برای ما حالت خوشایندی فراهم آورده تا آنجا که خیال می‌کنیم میوه انقلاب اسلامی در این کشورها به ثمر رسیده اما واقعیت حکایت از امور دیگری دارد!

1-مدتی پیش یکی از عوامل مؤثر در سازمان سیا در جمعی محدود گفته بود پیروزی انقلاب اسلامی ایران حاصل یک خطای وحشتناک استراتژیک غرب بود! خطایی که دیگر تکرار نمی‌شود!
2- هرچند نگرش احساسی به حوادث مصر، تونس، اردن و یمن برای ما حالت خوشایندی فراهم آورده تا آنجا که خیال می‌کنیم میوه انقلاب اسلامی در این کشورها رسیده و ما بایستی صبر کنیم تا میوه‌های رسیده به دامان ما بیافتند، اما واقعیت حکایت از امور دیگری دارد!
3- اولین سؤال این است که ما در این کشورها و کشورهایی مشابه (مراکش و...) چه کاشته‌ایم و چه کرده‌ایم که حال منتظر محصولیم؟ آیا دستگاه سیاست خارجی ما در این کشورها بذر تفکر انقلاب اسلامی را پراکنده ساخته و یا رایزنی‌های فرهنگی ما در این کشورها به تربیت نیروهای انقلابی مشغول بوده‌اند؟ اصلاً چرا راه دور برویم؟ در حوادث سال گذشته بی‌بی‌سی فارسی چه کرد؟ آیا رسانه‌های ما (مثلاً العالم یا الکوثر) توانسته‌اند یک دهم آنچه بی‌بی‌سی فارسی در تشویق و تشجیع حوادث خیابانی سال گذشته ایفای نقش کرد، در تقویت اعتراضات تونس، مصر، اردن و یا یمن مؤثر باشند؟
4- آنچه در مصر و تونس و... می‌گذرد نشانه خستگی مردم این کشورها از استبداد و دیکتاتوری و فساد و فقر است! مردم این کشورها می‌دانند چه نمی‌خواهند اما نمی‌دانند چه می‌خواهند و این مهمترین مانع در مسیر تبدیل این حرکت‌ها به انقلاب و نظام اسلامی در این کشورهاست!
5- شدت سرکوب در این کشورها اجازه ظهور هیچ نمونه‌ای از رهبری انقلابی (و البته اسلامی!) را نداده است! نه رهبری فردی مانند سیدحسن نصرالله و نه کادر رهبری مانند رهبران حماس! حتی اخوان‌المسلمین مصر نیز بر اثر شدت اختناق نمی‌تواند در اندازه رهبر یک انقلاب اسلامی ظاهر شود، چه رسد به این که یک نظام اسلامی را در حساس‌ترین نقطه جهان عرب برپا کند!
6- بعلاوه آن که فقر اندیشه‌ای در کشورهایی مانند یمن و تونس خود به مانعی جدی در تبدیل خیزش‌های مردمی این کشورها به انقلاب و بالمال نظام اسلامی تبدیل شده است!
7- از سوی دیگر تمرکز آمریکا و غرب و رژیم صهیونیستی بر این مناطق حساس (بویژه اردن و مصر) باعث خواهد شد تا خیزش غضب‌آلود مردم این سامان در حد تعویض سران نظام‌های حاکم باقی بماند و تداوم پیدا نکند!
8- فعلاً مهمترین خواسته مردم تونس تغییر کادر حاکم بر کشور است، و مردم اردن هم به وضع موجود (فقر، فساد اقتصادی و...) معترضند، مردم مصر هم که به حد انفجار رسیده‌اند! چرا که تحمل حتی یک روز از نظام فاسد و دیکتاتور مبارک برای هیچ انسان آزاده‌ای قابل تحمل نیست! و یمن هم حالتی شبیه مصر دارد. این رویدادها شروط لازم برای وقوع انقلاب اسلامی در این کشورها محسوب می‌شود. اما شروط کافی نیستند!
9- نبود رهبری واحد، عدم انسجام (تلفیق نیروهای اسلام‌گرا، دموکراسی‌خواه و حتی بعضاً سلفی و...) میان نیروهای معترض و تلاش غرب برای توقف اعتراضات در این کشورها، دلایلی جدی برای عدم وقوع انقلاب اسلامی در این کشورها محسوب می‌شوند.
10- بعید نیست مردم مصر با حذف مبارک و تشکیل یک حکومت دموکراتیک ساکت شوند (چون گزینه‌ای دیگر در دسترس خود نمی‌بینند) و همین‌گونه مردم تونس! شاه اردن هم بلافاصله پس از اولین راهپیمایی تمام تلاش خود را برای جلب رضایت مردم بکار بسته است و حتی دولت علی عبدالله صالح در یمن با صدور مجوز راهپیمایی و عدم سرکوب نظامی مردم معترض تلاش می‌کند بر غضب مردم فائق آید!
11- یک ضرب‌المثل خراسانی می‌گوید نه بیل زدیم نه پایه، انگور خوردیم در سایه! اما با کمال تأسف این اتفاق در عالم واقع رخ نمی‌دهد! اگر انقلاب اسلامی در لبنان و فلسطین پا گرفته محصول تلاش‌های گمنامانه هزاران سرباز بی‌ادعای انقلاب اسلامی است! مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد!
12- و البته تنها سؤال بی‌پاسخ آن است که نمایندگان ویژه رئیس جمهور در یکی دو ماه گذشته چه پیام‌هایی را برای شاه اردن و رؤسای جمهور فاسد مصر و یمن داشته‌اند؟ سفر بقایی به یمن و مصر و سفر مشایی به اردن نشان از چه دارد؟ آیا دولت ما در جریان رویدادهای این کشورها هست؟


آثار اجتماعی روزه

آثار اجتماعی روزه

 

1. درس برابری و برادری

 

یکی از آثار اجتماعی روزه، درس مساوات و برابری در میان افراد اجتماع است؛ زیرا با انجام این دستور مذهبی افراد برخوردار، هم وضع گرسنگان و محرومان اجتماع را به طور محسوس درمی‌یابند و هم با صرفه‌جویی در غذای شبانه‌روزی خود می‌توانند به کمک آنها بشتابند. امام صادق (ع) نیز با اشاره به این پیامد نیکوی روزه می‌فرماید: «انما فرض الله الصیام لیستوی به الغنی و الفقیر؛ خداوند روزه را از آن رو واجب کرد که دارا و محتاج در آن برابر گردند.»

 

ارزش این توجه به نیازمندان تا جایی است که پیامبر مهر و رستگاری، ماه مبارک رمضان را چنین توصیف می‌کنند: «رمضان شهر الله و هو ربیع الفقراء؛ رمضان ماه خدا و بهار فقیران است».

 


2. ترویج فرهنگ دینی

 

روزه دارای فرهنگ مخصوص خود بوده و روزه‌داران در ماه مبارک رمضان، بیشتر با واژه‌های مربوط به این فرهنگ سر و کار پیدا می‌کنند. طبق تحقیقات در ماه مبارک رمضان، چهارصد واژه همگام با فرهنگ روزه بین ده تا سه برابر بیشتر از سایر ماه‌ها به کار می‌روند؛ واژه‌هایی چون ببخشید، عذر می‌خواهم، تلاوت، صدقه، انفاق، خیرات، احسان، نماز، روزه، دستگیری، فقرا و... از بهار خاصی برخوردار می‌گردند.


3. خروج از خودپرستی

 

بسیاری از کدورت‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی، به ویژه در ارتباطات ناسالم با دیگران، ریشه در خودپرستی و خودشیفتگی دارد. با روزه‌داری، فرد روزه‌دار از پیله خودپرستی خارج شده و پروانه‌وار گرد دیگر دوستان نیز خواهد گشت. توجه به همسایگان، اصلاح کدورت‌ها، بازدید از اقوام و حضور در سفره افطاری دیگران و... زمینه‌های پدیدآیی ارتباطات سالم و سودمند را فراهم می‌سازد.

4. احترام به جامعه روزه‌دار

 

یکی از آثار سودمند روزه در بخش اجتماعی آن، تمرین احترام به قانون و دیگر افراد جامعه است. در جامعه‌ای که روزه به عنوان یک فریضه دینی مورد توجه است، همه افراد خود را موظف به خویشتنداری و رعایت احترام آن جامعه می‌دانند و از هر کاری که موجب جریحه‌دار شدن و آزار روزه‌داران می‌گردد، پرهیز می‌کنند. در جامعه روزه‌دار، خوردن و آشامیدن و حرکات ضد اخلاقی مغایر با رفتار دینی به شدت محکوم است و انسان‌های فهیم خویشتن را از آن دور نگه می‌دارند.

5. تمرین اجرای قوانین مشترک

 

اگر کار سخت و دشواری برای همگان مقرر گردد، تحمل آن برای افراد از حیث روانی دشوار نخواهد بود. فخررازی در این باره می‌گوید: چون روزه یک عبادت طاقت فرساست، عمومیت آن برای همگان مایه تقویت توان و مقاومت است. به همین دلیل در آیه 183 بقره، از وجوب روزه در تاریخ گذشته سخن به میان آمده است. همچنین روزه‌داری به صورت همگانی و در مدت معینی از سال، فرصتی را برای تمرین یکی از قوانین مذهبی فراهم می‌کند تا همگان از برکات دستورها و راهکارهای دینی به صورت ملموس آگاهی یابند.

6. کاهش جرایم اجتماعی

 

بر اساس آماری که از سوی نهادهای مربوطه اعلام می‌گردد، هر ساله با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان میزان جرایم اجتماعی به میزان قابل توجهی کاهش می‌یابد. ریشه این اصلاح اجتماعی را باید در گرایش افراد جامعه به معنویات و سلطه معنویت بر جامعه جستجو کرد. این راهکار بزرگ معنوی می‌تواند راه‌گشای دیگر معضلات اجتماع اسلامی و نیز بشری قرار گیرد؛ به گونه‌ای که با تبیین و گسترش صحیح مسائل دینی و روحانی، به ستیز اهریمن پلیدی‌ها و نادرستی‌ها رفت.

7. فرصتی برای مهرورزی

 

تشویق به افطاری دادن در فرهنگ اسلامی و دستگیری از نیازمندان و نیز گستردن سفره‌های اطعام برای همگان که امروزه به صورت فرهنگی فراگیر درآمده نشانه‌هایی از مهرورزی‌اند.

 

اکرام ایتام به پیروی از مولای یتیمان، امیرمؤمنان نیز گوشه‌ای از آثار اجتماعی روزه‌داری به شمار می‌آید. ماه رمضان، دل‌ها در اثر همسایگی با نور و کاستن از عوامل مادی، رنگ و بوی بیشتری از محبت به خود می‌گیرد و زمینه گسترش شمیم خوش مهربانی در سراسر جامعه اسلامی پدید می‌آید.


منو هم دعا کن

رمضان المبارک 1431 / 27-5-1389 / جلسه (7)

اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم؛  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‌ِ الْعَلَمِین وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرِینَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعین.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ»
خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و صدایم را بشنو، هنگامی که تو را صدا می‌زنم؛ به دعایم گوش فرا ده، آن‌هنگام که تو را می‌خوانم و رو به من فرما، در آن‌زمان که با تو نجوا می‌کنم. همانا من به سوی تو فرار کرده‌ام و در مقابل تو ایستاده‌ام.


گفته شد ماه مبارک رمضان، ماه بازگو کردن کلام ربّ و تلاوت قرآن نازل یا همان کلام الله است و همچنین ماه دعا است؛ به این معنا که عبد با ربّش سخن می‌گوید و خواسته‌هایش را مطرح می‌کند.
توسعه دایره دعا برای دیگران در روایات

جلسه گذشته به عنوان نمونه روایاتی را مطرح کردم. حالا مجدّداً به‌طور فهرست‌وار روایاتی را می‌خوانم؛ وگرنه در این باب روایات بسیاری داریم. یک دسته از روایات می‌آید سراغ «والد و ولد» که من روایاتش را خواندم. یعنی پدر برای فرزند و فرزند برای پدر دعا کند. دسته دیگر، روایاتی است که می‌بینیم دایره دعاها را وسیع می‌کند. دایره روایات دسته اوّل محدود به «پدر و فرزند» بود؛ اما دسته دوم دایره را وسیع می‌فرمایند و می‌گویند «خانواده». یعنی تنها محدود به پدر و فرزند نیست. بعد هم همینطور دایره را توسعه می‌دهند که عرض خواهم کرد.

•    گام نخست: دعا برای اصلاحِ نفْسِ خویش

یک روایت از امام صادق (صلوات‌الله‌علیه) است که ایشان فرمودند: «کَانَ أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ یَقُولُ فِی دُعَائِهِ»؛  یعنی امام باقر (علیه السلام) در دعاهایی که ایشان می‌کردند، این جملات را می‌فرمودند.  ببینید حضرت دعایشان را از کجا شروع می‌کنند؛ این‌ها همه جنبه آموزشی دارد: «رَبِّ أَصْلِحْ لِی نَفْسِی فَإِنَّهَا أَهَمُّ الْأَنْفُسِ إِلَیَّ»؛ پروردگارا، جانم را اصلاح فرما! ببینید برای چه چیزی دعا می‌فرماید. برای اصلاح نفْسِ خودشان. یعنی در دعاهایتان همه‌اش دنبال مسائل مادّی نباشید. گرچه انسان وقتی در بستر طبیعت و مادیّت قرار می‌گیرد، یک نوع تعلّق به مادیّت پیدا می‌کند و گرفتاری‌های مادّی در نظرش جلوه می‌کند و همیشه پیش چشمش مجسّم است. لذا وقتی هم می‌خواهد دعا کند، سراغ همان امور مادّی می‌رود.

اما حضرت در اینجا می‌فرماید خدایا نفْسم را اصلاح فرما؛ این اصلاح نفْس اعمّ است از مسأله ملکات رذیله و آن مسائلی که در درون انسان می‌گذرد که باعث می‌شود که از مسیر انسانیت و الهیت منحرف شود. پس جمله اول دعای حضرت این بود که «رَبِّ أَصْلِحْ لِی نَفْسِی»؛ چرا؟ دلیل آن را هم می‌فرماید: «فَإِنَّهَا أَهَمُّ الْأَنْفُسِ إِلَیَّ»؛ زیرا جان من مهم‌ترین جان‌ها برای خودِ من است. یعنی، اینکه من نفْسم را از ملکات رذیله اصلاح کنم، بدونِ تعارف اهمیتش برای من بیشتر است تا اصلاحِ نفْسِ شما؛ چون در بحث اصلاحِ نفْس، جان من پیش خودم عزیزتر از جان دیگران است.

•    گام دوم: دعا برای اطلاحِ ذُریّه

جمله دوم دعای امام باقر (علیه‌السلام) این است: «رَبِّ أَصْلِحْ لِی ذُرِّیَّتِی فَإِنَّهُمْ یَدِی وَ عَضُدِی»؛ حضرت می‌آیند سراغ ذرّیّه‌شان که عبارت از کسانی است که به حسب ظاهر از نظر وجودی، از ایشان در این عالم ماده نشأت می‌گیرند، إلی‌یوم‌القیامه. ذریّه معنایش این است، نه فقط پسر و پسرِ پسر و دخترِ پسرِ انسان. من یک وقتی در بحث تربیتی معنای ذریّه را گفتم و بحث کردم که میراث انسان عبارت از اولاد انسان است. میراث حقیقی، اولاد است؛ پول و مال و این‌ها نیست. چرا؟ چون اولاد دنباله وجودی من در این عالم است. در روایت هم این معنا را داریم که میراث حقیقیِ من ذراری من هستند. چون آن‌ها دنباله وجودی من در این عالم هستند. لذا انسان که می‌میرد و از این نشئه کوچ می‌کند، انقطاع کلّی ندارد.

حضرت می‌فرماید «رَبِّ أَصْلِحْ لِی ذُرِّیَّتِی فَإِنَّهُمْ یَدِی وَ عَضُدِی»؛ یعنی این‌ها دست و بازوی من هستند که برای من کار می‌کنند. در روایت دارد وقتی که شخص فوت کرد، بعد از او کار خیری را که از  فرزندان و ذراری او صادر می‌شود، خیرش به او که در آن نشئه است هم می‌رسد. کار خوبی که ذُریّه من می‌کند، مثل این است که خودم آن کار را با دست و با بازویم کردم. اینکه حضرت می‌فرماید «فَإِنَّهُمْ یَدِی وَ عَضُدِی»، یک‌وقت خیال کنید که حضرت می‌خواهد بفرماید این‌ها تا من زنده هستم، مثلاً بیل دستشان می‌گیرند و دنبال من می‌آیند و زمین را شخم می‌زنند و برای من کار می‌کنند و...! یک‌وقت اشتباه برداشت نشود. حضرات ائمه (علیهم‌السلام) اینگونه صحبت نمی‌کنند. بلکه حضرت اصلاح آن‌ها را می‌خواهد و معنای اصلاح هم که همان اوّل معلوم شد.

•    گام سوم: دعا برای اصلاحِ خاندان و خانواده

دعای سوم حضرت این‌طور است: «رَبِّ وَ أَصْلِحْ لِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمْ لَحْمِی وَ دَمِی»؛ پروردگارا، خاندان من را اصلاح فرما! چرا؟ چون آن‌ها گوشت و خون من هستند. این‌ها همه گویای همان حقیقتی است که من عرض کردم. یعنی می‌خواهند بفرمایند این‌ها از یک شجره وجودی نشأت می‌گیرند.

•    گام چهارم: دعا برای اصلاحِ برادران و خواهرانِ ایمانی

جمله چهارم دعای حضرت این است: «رَبِّ أَصْلِحْ لِی جَمَاعَةَ إِخْوَتِی وَ أَخَوَاتِی وَ مَحَبَّتِی»؛ خدایا اصلاح کن گروه برادران و خواهران و دوست‌داران مرا! چرا؟ چون «فَإِنَّ صَلَاحَهُمْ صَلَاحِی». زیرا صلاح آن‌ها، صلاح من است. این‌طور نیست که من بیگانه با دیگران باشم. من این روایت را خواندم چون جلسه گذشته دعا برای دیگران را مطرح کردم.

اینجا چه بسا یک نوع ترتیب هم از این روایت به دست بیاید و آن اینکه اوّل خودم، بعد ذرّیه‌ام، بعد اهل بیتم، و بعد هم می‌آید سراغ جماعت خواهرها و برادرها. چه‌بسا فراز سوم دعا که حضرت برای اهل بیتشان دعا کردند، خواهر و برادر نسبی را هم شامل شود. لذا چه‌بسا این خواهرها و برادرهایی که در فراز چهارم دعا مطرح فرموده است، عبارت از برادران ایمانی و خواهران ایمانی باشد. چون پیوندها مختلف است؛ بعضی پیوندها، پیوندهای روحی است که عبارت از پیوند ایمانی است؛ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ».  این اخوّت، اخوّت نسبی و پیوند جسمی نیست؛ پیوند روحی است.  بنابر این در این روایت امام صادق (علیه‌السلام) فرمود پدر من وقتی می‌خواست دعا کند، اینگونه دعا می‌کرد؛ آن هم راجع به امور معنوی که اوّلین دعایشان هم اصلاحِ نفْس بود.

تکرّر دعا برای دیگران

بحث بعدی، «تکرّر دعا برای دیگران» است که در روایت این‌طور داریم که این اثر دارد.  من به دو روایت اشاره می‌کنم؛ در یک روایت از پیغمبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) نقل شده است که حضرت فرمود: «مَنْ دَعَا لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِی کُلِّ یَوْمٍ خَمْسَاً وَ عِشْرِینَ مَرَّةً نَزَعَ اللَّهُ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِهِ وَ کَتَبَهُ مِنَ الْأَبْدَالِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ».  هرکسی در هر روز بیست و پنج مرتبه برای مؤمنین و مؤمنات دعا کند، اثرش این است که خدا کینه را از دلش می‌زداید. یعنی دعا برای دیگران، نقش سازندگی روی نفْسِ دعا کننده دارد و این ملکه رذیله را خدا از نفْس او می‌کَنَد.

من این نکته را تذکر دهم؛ این‌ دستورات و تأکیدها، برای ما جنبه‌های عملی و کاربردی دارد. آن کسانی که می‌بینند ـ‌نعوذبالله‌ـ اهل کینه هستند، یکی از راه‌های معالجه‌شان این است که روزی بیست و پنج مرتبه برای مؤمنین و مؤمنات دعا کنند؛ آن‌وقت می‌بینی که خدا عنایتی می‌کند و کینه را از دلت بیرون می‌کِشَد. بعد هم اثر بالاتر این تکرّر دعا برای غیر این است که می‌فرماید «وَ کَتَبَهُ مِنَ الْأَبْدَال»؛ یعنی خدا او را در ردیف «ابدال» می‌نگارد. به اولیای بزرگ خدا می‌گویند «ابدال». این اثر تکرّر دعا برای غیر است.

تعدّد در مَدعُوٌّ له

بحث بعدی، «تعدّد مَدعُوٌّ له» است؛ روایت از امام صادق (علیه‌السلام) است: «مَنْ دَعَا لِأَرْبَعِینَ رَجُلًا مِنْ إِخْوَانِهِ قَبْلَ أَنْ یَدْعُوَ لِنَفْسِهِ اسْتُجِیبَ لَهُ فِیهِمْ وَ فِی نَفْسِهِ».  یعنی هرکس قبل از اینکه خودش را دعا کند، چهل نفر از برادران مؤمنش را دعا کند، حاجت‌هایی که برای آن‌ها خواسته، هم به آن‌ها می‌دهند و هم به خودِ او می‌دهند.

در یک روایت این‌طور دارد که اصلاً تو برای یک فرد دیگر بخواه، حاجت تو هم برآورده می‌شود. خودت حاجت داری، اما تو که تنها نیستی؛ شخص دیگری هم همین حاجت را دارد؛ تو بگو خدایا حاجت او را برآورده کن و حرفی از حاجت خودت به میان نیاور؛ اینجا حضرت می‌فرماید حاجت تو هم برآورده می‌شود. مثلاً اگر مریضی و می‌خواهی خدا تو را شفا بدهد، بگو «اللّهُمَّ اشْفِهِ» یا اگر زن است بگو «اللّهُمَّ اشْفِهَا»، یعنی خدایا او را شفا بده؛ یا بگو «اللّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَریض». اثر این دعای تو این است که خدا تو را هم شفا می‌دهد. این بهتر از آن است که بگویی «اللّهُمَّ اشْفِنِی». روایت از پیغمبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) است که حضرت فرمود: «أُطْلُب العَافِیَ?َ لِغَیْرِکَ تَرْزُقْهَا فِی نَفْسِکَ». عافیت را برای دیگری بخواه، خدا همان را روزیِ تو می‌کند. نه اینکه به او نمی‌دهد؛ یعنی به تو هم می‌دهد.

ثمره دعا برای جمیع مؤمنین و مؤمنات

در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که حضرت فرمود: «إِذَا قَالَ الرَّجُلُ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ الْأَحْیَاءِ مِنْهُمْ وَ جَمِیعِ الْأَمْوَاتِ رَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ بِعَدَدِ مَا مَضَى وَ مَنْ بَقِیَ مِنْ کُلِّ إِنْسَانٍ دَعْوَةً».  قبل از آنکه معنای این روایت را بگویم، این نکته را توضیح دهم که در علم منطق قضایا را تقسیم‌بندی می‌کنند و می‌گویند یکی از اقسام قضایا «قضیّه حقیقیّه» است. قضیّه حقیقیّه، قضیّه‌ای است که در آن عنوانی را موضوع قرار می‌دهیم و حکمی را روی آن موضوع می‌گذاریم به این نحو که این عنوان هرجا و هر زمان، در هر عصر و در هر مکانی که تحقّق پیدا کند، آن حکم را دارد. یعنی هر وقت فردی از آن عنوان موجود شود، موضوع قضیّه موجود شده و لذا حکم هم هست. این حرف را آنجا در علم منطق می‌زنند؛ حالا من می‌خواهم اینجا از آن بحث استفاده کنم. وقتی می‌گویی «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات»، این جمله تو تمام مؤمنین و مؤمنات از آدم تا خاتم، از خاتم تا به قیامت را در بر می‌گیرد. آن‌وقت حضرت می‌فرماید به عدد هر کدام از این‌هایی که تو برایشان دعا کردی، یک دعا برای تو درست می‌شود.

من با یک روایت دیگر می‌خواهم این را تکمیل کنم تا ببینید این ضریب چگونه بالا می‌رود. جلسه گذشته عرض کردم که دعا برای غیر، علّت تامّه برای این است که دعای دیگری از آن متولد شود و نسبت به آن موجود نامرئی که در ازای دعای تو برای تو دعا می‌کند، عرض کردم که اوّل فرشته‌ها هستند و بعد هم می‌رسد به خدا.

حالا به این روایت از امام هفتم (علیه‌السلام) دقّت کنید: «مَنْ دَعَا لِإِخْوَانِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَکَّلَ اللَّهُ بِهِ عَنْ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَلَکاً یَدْعُو لَهُ». این روایت چیز دیگری می‌گوید؛ می‌فرماید تو دعا کردی برای مؤمنین و مؤمنات و دعای تو همه آنها را شامل شد؛ اینجا به عدد این دعایی که تو کردی برای آنها ـ ‌یعنی به رقم کسانی که مَدعُوٌّ له تو بودند که کلّ مؤمنین و مؤمنات را در بر گرفته بود ‌ـ به عدد هر کدام از این‌ها خدا یک فرشته مأمور می‌کند که او برای تو دعا کند. چون همین یک دعای تو وقتی پخش و منحلّ به ادعیه می‌شود، تبدیل به میلیاردها دعا می‌شود! یعنی تو میلیاردها نفر را دعا کرده‌ای و به عدد هر یک از آنها، خدا یک فرشته را مأمور می‌کند که تو را دعا کند. یعنی یک دعا از دهان تو درآمد امّا چون برای کلّ مؤمنین و مؤمنات بود، این دعا منحلّ به ادعیه شد و به عدد این دعاهایی که برای دیگران کردی، خدا ملکی می‌آفریند که او برای تو دعا کند.

در دعا کردن خودخواه نباش!

این‌ روایات گویای همین معنا است که انسان باید خودخواهی، خودپسندی و خودمحوری را در دعا کردن کنار بگذارد و نسبت به جمیع امور معنوی و مادی خیرخواه همه انسان‌ها باشد و در دعاهایی که می‌کند این روحیه را داشته باشد. آن‌وقت خدا هم در ازای این روحیه این‌طور به او تفضّل می‌کند. مقاماتی که اولیای بزرگ خدا و انبیا داشتند، برای همین بود. اینکه می‌گویند پیغمبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) «رَحمَةً لِلْعالَمِین» است، برای همین است که پیغمبر نمی‌خواست احدی در جهنم برود. حضرت نمی‌خواست هیچ انسانی به جهنم برود. انسان باید یک چنین حالتی داشته باشد و در دعاهایی که می‌کند هم این آثار را در نظر بگیرد.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیةالله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی

آثار معنوی و اجتماعی روزه 1

برنامه‌های اسلام، برای رسیدن انسان به خوشبختی و سعادت جاودانه تدوین شده است؛ سعادتی که گستره‌ای به پهنای دنیا و آخرت دارد. در این میان، روزه عبادتی است که در ره‌پویی بشر به سوی کمال و تعالی نقش بسزایی دارد.

 

با بررسی آیات روشن قرآن در می‌یابیم که روزه، برای رستگاری انسان و رهایی او از قید تن و توجه او به افق‌های تعالی واجب گردیده است. انسان خو گرفته با روزمرگی، در یک اردوی معنوی یک ماهه، رهایی از بند تن و زنگارزدایی از دل را با هم تجربه می‌کند، غلبه بر خواهش‌های دل را تمرین می‌کند و لذت آسمانی شدن را می‌چشد. در آیه 183 سوره بقره، امید به پرهیزکار شدن انسان در قفس تن را، راز وجوب روزه می‌داند و می‌فرماید: ای ایمان آورندگان! روزه بر شما واجب گردید، آنسان که بر پیش از شما هم واجب شده بود. باشد که پرهیزکاری کنید».

 

نکته روان و زیبایی که در این آیه به چشم می‌خورد، لطافت بیان آن است. به دلیل دشواری روزه، خداوند از طرفی با خطاب «یا ایها الذین امنوا» و از دیگر سو با توجه دادن به این که روزه اختصاص به شما ندارد بلکه بر پیشینیان نیز لازم بوده است، مسلمانان را آماده انجام آن ساخته است. امام صادق (ع) در بیانی زیبا چنین می‌فرماید: لذت خطاب «یا ایها الذین امنوا» سختی و مشقت عبادت را از بین می‌برد.

 

وقتی انسان با چنین خطابی از سوی معبود بی‌همتا روبرو می‌گردد، سرشار از نیرو خود را آماده اجرای حکم آن یگانه بی‌نیاز می‌کند. در این مقاله بر آنیم تا گوشه‌ای از آثار ارزنده روزه بر زندگی انسان را در دو بعد معنوی و اجتماعی بررسی کنیم.

آثار معنوی روزه

 

معنویت، نیاز اساسی انسان است. همان گونه که غذا، برای ادامه زندگی مادی ضروری است، معنویت نیز برای طراوت روح بزرگ انسان یک نیاز اساسی است. از نگاه قرآن، انسان، مستعد تعالی است؛ از این رو برنامه‌های ویژه‌ای هم برای او قرار داده شده است. در قرآن به انسان چنین گفته می‌شود: «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه؛ ای انسان حقا که تو به سوی پروردگار خود به سختی در تلاشی و او را ملاقات خواهی کرد» (انشقاق.4)

 

در مسیر تعالی انسان، برنامه‌هایی از سوی آفریدگار آگاه از همه احوال انسان پیشنهاد شده که انجام برخی از آنها با شرایط، لازم و برخی دیگر داوطلبانه است. روزه در شمار عبادت‌هایی است که در شرایط ویژه‌ای مانند ماه مبارک رمضان و یا نذر و... واجب می‌شود، ولی به صورت مستحبی و داوطلبانه هم قابل انجام است. در آموزه‌های دینی هم سفارش زیادی به روزه‌داری و توجه به این برنامه حتی به صورت داوطلبانه و مستحبی شده است. در روایتی از ابی امامه آمده است: از پیامبر خدا (ص) خواستم مرا به عملی سودمند رهنمون گردد. حضرت فرمود: علیک بالصوم فانه لا عدل له و لا وزن لثوابه؛ روزه بگیر که معادلی برای آن نیست و هیچ ثوابی به پای آن نمی‌رسد. بار دیگر گفتم: مرا به کاری دستور دهید و حضرت فرمودند: علیک بالصوم فانه لا عدل له. وقتی برای سومین بار تقاضایم را تکرار کردم، حضرت باز پاسخم دادند: علیک بالصوم فانه لا مثل له؛ روزه بگیر که همانند ندارد.

 

امام مجتبی (ع) هم ماه مبارک رمضان، را چنین توصیف می‌کنند: ان الله جعل شهر رمضان مضمارا لخلقه فیستبقون فیه بطاعته الی مرضاته؛ خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه‌ای برای آفریدگان خود قرار داده تا با طاعتش برای خشنودی او از یکدیگر پیشی گیرند»

 

روزه آثار معنوی فراوانی به دنبال دارد که به برخی از آنها فهرست‌وار اشاره می‌شود:

1- پارسایی

 

مهم‌ترین رهاورد روزه، بر اساس آیه 183 بقره، رسیدن به گوهر پر ارج تقواست. هدف از وجوب روزه، تربیت معنوی انسان و گذاشتن او در بزرگراهی است که به پارسایی منتهی می‌شود. تعبیر «لعلکم تتقون» در این آیه شریفه، پرده از رازی می‌گشاید که ملاک برتری آدمیان بر یکدیگر دانسته شده و فرجامی نیک به نام فلاح و رستگاری خواهد داشت.

2- رهایی از بند تن

 

با نگاهی به شرایط روزه‌داری، در می‌یابیم که این برنامه هدفی جز تربیت انسان و آسمانی کردن او ندارد.

 

خداوند سبحان با دعوت به روزه، مقامی دیگر از انسانیت را پیشنهاد می‌دهد؛ انسانیتی رها از اسارت تن و خواهش‌های درونی. انسانیتی که با گذار از موانع ساده به دست می‌آید. چشم‌پوشی از آنچه تاکنون به راحتی بهره‌مند بوده آن هم برای مدتی معین. تلاش برای خدایی شدن. شکستن دیوار عادت‌هایی که مانع انس با معنویات است و انسان را از ترقی و تعالی باز می‌دارد.

3- آرامش

 

یکی از آثار معنوی روزه، آرامش قلبی است، در گران سنگی که بشریت امروز برای یافتن آن حاضر است از همه دارایی خویش بگذرد.

 

در پرتو روزه‌داری، دل از هوی و هوس بریده و در دامن یاری که مبدأ و معدن آرامش است، پـناه می‌گیرد. روزه‌دار با توجه بیشتر به پروردگار و احساس نزدیکی به آن «قریب مجیب»، دل از اغیار بریده و سرشار از آرامش و طمأنینه می‌گردد. از این رو امام باقر (ع) در سخنی کوتاه و زیبا فرمود: الصیام تسکین القلوب؛ روزه مایه آرامش دل‌هاست.»

4-حکمت آفرینی

 

روزه، فرصتی است برای تأمل و تفکر. انسان روزه‌دار اندکی در آنچه بوده و آنچه باید باشد، تدبر می‌کند، با چراغ روزه ره می‌یابد و خود را از گردنه‌های پر خطر زندگی مادی به دور نگه می‌دارد. امام علی (ع) از رسول اعظم (ص) نقل می‌کند که حضرت در سفر معراج از خداوند پرسید: خدایا روزه چه آثاری دارد؟ خداوند فرمود: روزه حکمت می‌آفریند و حکمت، معرفت و شناخت را در پی دارد و به دنبال معرفت، یقین و باور به دانسته‌ها حاصل می‌شود.

 

زمانی که کسی به یقین رسید، (با تمام شرایط سازگاری می‌یابد) و در این اندیشه نیست که چگونه شب را به صبح رسانیده؛ در سختی یا آسایش (و تمام خاطر خود را به یار بی‌همتا می‌سپارد و در کسب رضایت او می‌اندیشد)».

5- یادآوری معاد

 

روزه با گرسنگی و تشنگی و محدودیت‌هایی همراه شده تا خواب غفلت از چشم انسان گرفتار در تار دنیای فریبا، برباید و او را به فردایی دیگر یادآور شود. بر این اساس یکی از آثار معنوی روزه، یادآوری روز رستاخیز است که هیچ کس را از آن گریزی نیست. مردمان هر یک با کوله‌ای از توشه‌هایی که در دنیا اندوخته‌اند، برانگیخته خواهند شد و در محشر گرسنه و تشنه در انتظار حسابرسی به سر خواهند برد. امام رضا (ع) در این باره می‌فرمایند: «مردم به انجام روزه امر شده‌اند تا درد گرسنگی و تشنگی را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگی آخرت را بیابند.»


آثار معنوی و اجتماعی روزه 2

6- آزمون اخلاص

 

اگر در عبادت‌های دیگر، فرصت مانور برای شیطان فراهم گردد و بتواند با ریاکاری و تظاهر، گوهر «قبول» را از اعمال انسان برباید، در روزه، این مجال از او گرفته می‌شود چه اینکه روزه‌دار را نیازی به تظاهر نیست و به دور از چشم مردم بر شکستن روزه بدون اطلاع آنها توانا خواهد بود. از این رو، امام علی (ع) فرمودند: «فرض الله... الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق؛ خداوند روزه را واجب کرد تا اخلاص آفریدگان آزموده گردد. فرد با گرفتن روزه و حفظ آن، اخلاص خود را ثابت می‌کند و در اثر مداومت بر این کار، صافی و صفا در دیگر عبادت‌ها نیز برای او حاصل می‌شود. حضرت فاطمه زهرا (س) در این باره چنین می‌فرمایند: «فرض الله الصیام تثبیتا لاخلاص؛ خداوند روزه را برای استواری و تثبیت اخلاص بندگان واجب ساخت.»

7- روسیاهی شیطان

 

از آن روز که تاج کرامت بر اثر دمیده شدن روح الهی بر آدم، بر سر همه انسان‌ها نهاده شد، دریایی از حسادت و اندوه ابلیس را فراگرفت و با سرباز زدن از سجده بر آدم، خود را از وادی رحمت خداوند راند. از آن پس، هرگاه و هر دم در کمین آدم و فرزندان او نشست تا بلکه سدی باشد بر سر راه عروج آنان، شیطان با انبوهی از لشکریان پلید به جنگ آدمیان همت گمارد و تا روز قیامت به این مبارزه ادامه خواهد داد تا به گمان خود، گوهر سعادت از کف آنان برباید. در مقابله با این دشمن قسم خورده، انسان‌ها به برنامه‌هایی دعوت شده‌اند که نتیجه آن رستگاری خودشان و روسیاهی شیطان و شیطان صفتان است. در این میان، روزه برنامه‌ای است که به فرموده رسول خدا، شیطان را از انسان دور می‌سازد و فرصتی برای تقویت روحانی او پدید می‌آورد.

 

روزی آن حضرت به یارانش فرمود: «الا اخبرکم بشیء ان انتم فعلتموه تباعد الشیطان منکم کما تباعد المشرق من المغرب؛ آیا می‌خواهید شما را از کاری آگاه سازم که با انجام آن، شیطان به فاصله مشرق تا مغرب از شما دور گردد؟» اصحاب مشتاقانه پاسخ دادند: آری ای رسول خدا! پیامبر فرمود: «الصوم یسود وجهه؛ روزه (این فاصله را ایجاد می‌کند و) شیطان را روسیاه می‌گرداند.

8- پاداش بی‌کران

 

از چیزهایی که اهمیت روزه را بیشتر می‌نمایاند، وعده پاداش‌هایی است که برای این رفتار دینی داده شده است. در حدیثی قدسی می‌خوانیم که خداوند فرمود: هر کار نیکی، پـاداشی معین مانند ده تا هفتصد برابر آن عمل دارد، غیر از روزه‌داری که از آن من است و من خود پاداش آن را می‌دهم... چون بنده‌ام به خاطر من از خواسته‌ها و خوردنی‌ها و لذت‌هایش صرف‌نظر کرد» بر اساس این روایت نورانی، سر این پاداش بیکران، در دلدادگی انسان به خدا و گذشتن او از همه خواسته‌های خویش برای او نهان است.

9- آمادگی برای سایر عبادت‌ها

 

انسان هرچند معنویت گریز نیست، اما گاهی دشواری ظاهری برخی از تکالیف دینی، بهانه‌ای برای سهل‌انگاری در انجام آن برنامه را در وی پدید می‌آورد. اما هنگامی که فرد در برنامه‌ای عمومی و همراه با همسفرانی آسمانی به توفیق روزه‌داری دست یازید، برای او بسان ورود به شهر عبادت و بندگی خواهد بود؛ زیرا موفقیت در گرفتن روزه، با قبول تمام سختی‌های آن، مقدمه حضور دائمی برای دیگر برنامه‌های آسان و انسان‌ساز را در او به وجود می‌آورد. از سویی دیگر تمرین یک ماهه، خود فرصتی برای انس هرچه بیشتر با برنامه‌های دینی خواهد بود. با توجه به این نکات، حضرت رسول (ص) روزه را به منزله دروازه ورود به شهر بندگی دانسته و می‌فرماید: لکل شیء باب و باب العباده الصوم؛ برای هر چیزی دری است و در عبادت روزه است.» روزه آغازی است برای انجام تمام خوبی‌ها، پلی است برای پرواز به سوی بی‌کران‌ها و جرقه‌ای برای خدایی شدن.

10- سحرخیزی

 

یکی از جلوه‌های معنوی روزه‌داری، انس با سحر و عادت به سحرخیزی است. از نظر قرآن بهترین زمان برای مناجات و استغفار، سحر است. خداوند در اوصاف مؤمنان می‌فرماید: «و بالاسحار هم یستغفرون»

 

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ           از یمن دعای شب و ورد سحری بود

11- تقویت اراده و غلبه بر طغیان غرایز

 

یکی از فوائد بزرگ روزه، تربیت روح و تقویت اراده و تعدیل غرایز انسانی است. روزه‌دار در حال روزه با وجود گرسنگی و تشنگی و خودداری از سایر لذائذی که باید چشم بپوشد، روح و اراده خویشتن را تقویت می‌کند. بر این اساس، مقصود از روزه به دست گرفتن زمام نفس سرکش و تسلط بر شهوات و هوس‌هاست. در حقیقت مهم‌ترین فلسفه روزه همین اثر اخلاقی و تربیتی است.

12- انس با معبود

 

انسان به بهانه روزه، بستر پر آرامش خویش را رها می‌کند، از غذا و نوشیدنی‌ها در طول روز خودداری می‌کند، تمام وجود خود را برای انجام یک روزه کامل و مورد رضایت حضرت حق، از بدی‌ها باز می‌دارد و هر لحظه به یاد او و در اندیشه خشنود سازی اوست.

 

رهاورد چنین برنامه‌ای، تابش نور الهی بر دل چنین فردی است و باز شدن در روشن آشنایی و انس با خدای خوبی‌ها.

 

روزه‌دار در ماه رمضان، مهمان ویژه خداست و بر خوان پر از نعمت او بهترین لحظه‌های معنوی را تجربه می‌کند. آنچنان که امام باقر (ع) فرمود: شهر رمضان، شهر اله و الصائمون فیه اضیاف الله و اهل کرامته؛ ماه رمضان، ماه خداست و روزه‌داران در آن مهمانان خدا و مورد تکریم ویژه اویند.» روزه‌داران در این ماه فرصتی برای حضور هرچه بیشتر بر سفره احسان الهی می‌یابند. فرصتی که به منظور انس او با آفریدگارش تدارک دیده شده است.

13- خویشتنداری

 

روزه، قطع نظر از زیبایی‌های دیگرش، یک زورآزمایی و خودشناسی است. روزه دار وقتی که دید می‌تواند در مدت معینی از همه ضروریات بدن صرف‌نظر کرده و گرسنه و تشنه بماند، می‌داند که دست کشیدن از محرمات برای او میسر است. بدین وسیله درهای تقوا و مقاومت در برابر شهوت‌ها به روی شخص باز می‌شود و می‌تواند خود را به انجام واجبات و مستحبات وادارد.

14- شکیبایی

 

امام صادق (ع) در تفسیر آیه «واستعینوا بالصبر و الصلاه» فرمود: الصبر الصیام؛ صبر، روزه است. و فرمود: هنگامی که گرفتاری شدیدی به انسان رو آورد، روزه بگیرد که خداوند خود فرموده: از روزه و نماز استمداد جویید.

 

روزه، مایه رسیدن به اهداف بلندی است که بدون تکیه بر معنویات دسترسی به آن ممکن نیست. انسان در پرتو روزه، تحمل و شکیبایی را می‌آموزد و تا رسیدن به هدف، پایمردی و مقاومت نشان می‌دهد، در مواجهه با دشواری‌ها، بی‌تاب نمی‌شود بلکه با تکیه بر لطف الهی، در آرزوی پایان آن می‌نشیند و با کوشش خود، در رسیدن به هدف بزرگی که دارد، گام برمی‌دارد.

15- انس با معنویات

 

یکی از آثار روزه خصوصا در ماه مبارک رمضان، خو گرفتن به برنامه‌های معنوی با توجه به سفارش‌های فراوان معصومان به آن برنامه‌هاست که خود نقش بسزایی در انس افراد با معنویات و لذت بردن از برنامه‌های معنوی دارد. یکی از این برنامه‌های پیشنهادی، تلاوت قرآن است که پاداش بسیار زیادی برای آن تعیین شده است. تا جایی که پیامبر اعظم (ص) فرمود: من تلا فیه آیه من القرآن کان له مثل اجر من ختم القرآن فی غیره من الشهور؛ خواندن یک آیه از قرآن در ماه رمضان پاداشی همانند تلاوت تمام قرآن در دیگر ماه‌ها دارد».

 

توصیه دیگر پیشوایان هدایتگر، آمرزش خواهی و دعاست. امام علی (ع) در این باره فرمود: «در ماه رمضان بسیار استغفار کنید و دعا فراوان نمایید که با دعا، بلا از شما دور می‌گردد و با استغفار گناهانتان پاک می‌گردد».

 

به جا آوردن نمازهای مستحبی نیز توصیه‌ای است که در سرعت سیر معنوی مهمان رمضان، تأثیر فراوانی دارد. علی بن حمزه، از یاران امام صادق (ع) می‌گوید: به اتفاق عده‌ای از دوستان نزد امام رفتیم. ابوبصیر، نظر امام را درباره ماه رمضان پرسید. حضرت فرمود: ان رمضان لحرمه و حقا لایشبهه شیء من الشهور، صل ما استطعت فی رمضان تطوعا باللیل و النهار؛ ماه رمضان را احترامی ویژه و حقی شایان است، هر آنچه می‌توانی در شب روز این ماه نماز مستحبی بگذار.»


عشق من یوسف زهرا



آخرین حجت عشق


امشب ازمیمنت مقدم جان پرورگل
بادهء جذبه به جوش آمده درساغرگل

تاهمه فصل شود فصل طرب خیز بهار
گل خورشید برآورده سر از خاور گل

ساغر سرخ دل اهل نظر بار دگر
موج زد بانفس صبح و شمیم تر گل

سر زد ازآینهء دامن نرگس دم صبح
آخرین حجت عشق وشرف منبرگل

پلک آغشته به خون فلق آهسته شکفت
تا چو خورشید قدم زد به جهان رهبرگل

تا که هر ذره هستی شود از شوق به رقص
آمده جوهرهء جوهرهء جوهر گل

شادی عسکری و نرگس عصمت امشب
تابه عیوق رود غلغلهء عسک گل

ای شده ساکن ظلمتکدهء شک بنگر
آیهء روشن عشق"احد" از منظر گل


خدای من

این روز ها تا چشم میگشایم میروم و پنجره رو به درختان سر سبز خانه ام را باز میکنم

نفسی عمیق میکشم ,آنگاه زمزمه میکنم :

خدای خوب من امروز هم میهمان قلب من و خانه من باش

با من باش تا روز دیگری از هستی را تجربه کنم

روزی که بی شک پر از شگفتی و نو شدن است .

و شب هنگام آنگاه که پلک هایم سنگین میشوند زیر لب میگویم :

پروردگارا به من بصیرتی ده تا درهایی را که برویم میگشایی ببینم و درایتی که درهایی را که  به رویم بسته ای به اصرار نگشایم .

و آرمشی عجیب دنیای این روز های من را پر میکند ,همچون مهی سنگین با عطر گل های رازقی...


با یسته های اصولگرایی

از آغاز آفرینش انسان و ورود او به عرصه اندیشه‌ورزی، مسأله حکومت، قدرت و سیاست، مهم‌ترین دل‌مشغولی بشر بوده و شاید همین اندیشه‌ورزی انسان برای تبیین چرایی و چگونگی قدرت بود که بوستان اندیشه را چنین پر گل و سنبل کرد و هزاران ثمر در آن به بار نشاند. از سویی لطیف‌ترین و حساس‌ترین مکاتب بشری نیز بی‌تأثیر از سیاست و لایه‌های هزارتوی آن نبوده و از آن متأثر شده است.

از روزی که آدمی به تشکیل حکومت یا نهادهای مدنی رضایت داد و در قالب‌هایی از جمله حکومت‌های خودکامه، پادشاهی، قرارداد اجتماعی، حکومت نخبکان، حکومت پارلمانی، حکومت دمکراتیک و لیبرال و نیز حکومت مردم سالار یا عناوین مکاتب  فئودالیسم، سرمایه‌داری، کمونیسم و... به ادامه حیات پرداخت، همواره حکومت‌ها برداشت سیاسی حاکمان را مطرح و بر آن پای می‌فشرده‌اند، بنابراین مقوله‌هایی همچون فرهنگ، امنیت، اقتصاد و یا حتی علم نیز کنش و یا واکنش به شرایط سیاسی موجود جوامع بوده که مجموعه این شرایط هویت جوامع را تعریف نموده و به این دلیل سیاست شکل زیربنایی به خود گرفته است.

ناگفته نماند مردم نیز عملکرد سیاسی حاکمان را به دقت زیر نظر داشته و همان‌گونه که برای روی کار آمدن آن تلاش می‌نموده‌اند، در صورت تأمین نشدن خواسته‌های آنان به سرعت از حکومت‌ها رویگردان و به اندیشه‌های دیگر روی می‌آورده‌اند. بر این اساس سیاستمداران نیز همواره در تلاشند که دردهای جامعه را نه با مسکن‌های مقطعی بلکه با برنامه‌های دراز مدت  درمان نمایند.

در این که چه نوع حکومتی مطلوب است نیز از همان آغاز، اندیشمندان سیاسی را به ارائه دیدگاه‌های متفاوت واداشته است که هیچ‌گاه به دیدگاه مشترکی در این زمینه دست نیافته‌اند.

مسأله تشکیل حکومت در اسلام ریشه در زمان رسول گرامی اسلام(ص)داشته و آن حضرت برای نخستین بار اقدام به تعریف ساختار سیاسی فرمود و راه روشنی را فرا روی امت خویش قرار داد.

هر چند جانشینان آن حضرت به جز دوران کوتاه زمامداری امیرالمومنین(علیه‌السلام) موفق به تشکیل حکومت نشدند، اما اندیشه‌های بنیادین حضرات معصومین همواره یکی از دغدغه‌های اندیشمندان جهان اسلام بوده است تا این که حضرت امام خمینی (ره) یکی از بزرگترین اندیشمندان جهان اسلام در روزگار ما نه تنها به ارائه طرح خاص حکومتی مورد نظر اسلام به لحاظ نظری پرداخت، بلکه توفیق تأسیس حکومت اسلامی بر اساس دیدگاه‌های اصیل اسلامی را نیز به دست آورد.

بنابراین اهمیت مسأله مطلوبیت حکومت بهترین نوع حکومت از جهات گوناگون در اندیشه سیاسی امام راحل نیز مطرح است؛ زیرا ایشان با توجه به فلسفه سیاسی، فقه اسلامی و جایگاه بسیار مهم و حساس حکومت در اداره اجتماع و پیشبرد و حفظ دین و نیز  با عنایت به (مقتضیات زمانی و مکانی) و به ویژه عنصر (مصلحت) به ارائه و تکمیل نظریه حکومت اسلام پرداختند.

ایشان در زمینه جامعیت اندیشه ساسی اسلام می‌فرماید: اسلام حکومت است در جمیع شئون آن و احکام شرعی (فرعی) قوانین اسلام هستند، احکام جلوه‌ای از جلوه‌های حکومت هستند، بلکه احکام مطلوب بالعرض و وسایلی هستند که در جهت اجرای حکومت و بسط عدالت به کار گرفته می‌شوند. پس اینکه فقیه حصن اسلام است معنایی ندارد مگر اینکه او سرپرست اسلام است، همچنان که پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) و ائمه (علیهم‌السلام) سرپرست اسلام بوده‌اند در جمیع امور حکومتی.1

و این شد که جامع‌ترین نظریه حکومتی اسلام در قالب ولایت فقیه در روزگار ما شکل اجرایی به خود گرفت و توانست در مدت زمان کوتاهی قلمرو جهانی پیدا نماید.

آنچه که در اندیشه سیاسی حاکمان اسلامی از اهمیت فراوانی برخوردار است، تأمین مصلحت عمومی بر مبنای موازین شرعی توسط حکومت است تا در پرتو تحقق آن جامعه‌ای سالم با حداقل معضلات پدیدار گردد. به این دلیل مصلحت عمومی به عنوان سازنده‌ترین ملاک رفتار سیاسی در زندگی جمعی انسان بوده و اصل سامان بخش در سیاست به شمار می‌رود.

پایدار نمودن مصلحت عمومی که به نوعی مقبولیت نظام سیاسی نیز به آن وابسته است در لایه‌ بیرونی نظریه سیاسی پیگیری نمی‌شود، بلکه در لایه درونی نظام دنبال می‌شود. از این رو آنچه در دیدگاه سیاسی امام راحل نیز اهمیت دارد، نوع و محتوا و ماهیت حکومت اسلامی است نه شکل آن.

برای اجرایی شدن مصالح عموم که مسأله داخلی نظام بوده و درقالب چارچوب‌های ساختاری شکل اجرایی به خود می‌گیرد گروه‌های سیاسی نیز خود به تکثر دیدگاه‌های سیاسی درون نظام رسمیت بخشید.

به نظر نگارنده ملت ایران دست کم پنج گفتمان غالب را تا کنون تجربه نموده است: گفتمان خدمت انقلابی، گفتمان دفاع و بازدارندگی، گفتمان سازندگی، گفتمان اصلاح‌طلبی و گفتمان اصولگرایی.

در این نوشتار به دنبال تحلیل گفتمان‌های اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی که می‌توانند ارتباط ظریفی با یکدیگر داشته باشند پرداخته خواهد شد.

گفتمان اصلاح‌طلبی به شیوه امروزی یک رویداد سیاسی است که در انتخابات دوم خرداد 1376 روی کار آمد. اصلاح‌طلبان برای این که اقبال عمومی مردم را با خویش همراه سازند، برخی از اصولی که به خاطر شرایط ویژه سال‌های نخستین انقلاب و دوران دفاع مقدس و پس از آن کمتر بدان توجه می‌شد را از دل شعارهای انقلابی و اسلامی بیرون و به رخ جامعه کشیدند و در برخی موارد پا را از آن هم فراتر نهاده و با نگاهی چالش برانگیز با برخی از گزاره‌های اصلی اندیشه اسلامی و نهادهای قانونی نظام روبه‌رو شدند.

در این که اصلاح‌طلبی در متن اندیشه دینی ما قرار دارد و تمامی حرکت‌های دینی در طول تاریخ ارمغان اصلاحات را به همراه خود داشته است، شبهه‌ای وجود ندارد. پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله) بزرگترین اصلاحات را در جامعه پدید آورده و خاستگاه حکومت رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) نیز همانند بسیاری از فرستادگان الهی ایجاد تحول بنیادین بوده است.

قرآن کریم به نکته ظریفی اشاره دارد، آن جا که در سوره مبارکه مائده، آیه 19 می‌فرماید: یا اهل الکتاب قد جائکم رسولنا یبین لکم علی فتره من الرسل... در این آیه شریفه تعبیر فترت آمده که به معنای سستی بعد از قدرت می‌باشد. یعنی به محض این که پیامبر (صلی‌الله علیه و آله)  از میان مردم برود ایمان مردم و گزاره‌های دینی آنان رو به سستی می‌گراید، بنابراین جامعه‌ای که به سستی گراییده است نیاز جدی به اصلاح دارد. ضمن این که اصلاح برای رسیدن به کمال است و جامعه نیز تا رسیدن به قله انسانیت همواره نیازمند آن است. بنابراین اصلاحات در اندیشه‌ اولیای الهی روشی پایان‌ناپذیر و توقف‌ناپذیر است و هیچ‌گاه پیمانه نظام‌های سیاسی و اجتماعی از اصلاحات پر نمی‌شود.

آن چه که در سیستم‌ سیاسی جمهوری اسلامی در سال 1376 وارد فضای سیاسی شد و سپس سایر حوزه‌ها از جمله فرهنگ و اجتماع را فرا گرفت و به سرعت تمامی بدنه اجرایی کشور را با خود همراه ساخت، موجود ناقص‌الخلقه‌ای بود که به سرعت به پیری زودرس نیز دچار شد.

از آن جا که اصلاح‌طلبان رویگردان شدند، ضرورت بازخوانی اندیشه‌های اصیل انقلاب اسلامی وجهه همت خدمتگزاران نظام اسلامی قرار گرفت و به تعبیری جریان سوم سیاسی کشور قوت گرفت؛ جریان ارزشمندی که مردم فهیم ایران زمین آن را به خدمت فراخوانده و به سوی فتح قله‌های اصولگرایی رهنمون ساخته‌اند. اکنون به برکت این توفیق شایسته است مرزبندی‌های اصولگرایی تعریف و از افراط  و تفریط که برای هر مأموریتی خطر آفرینی می‌نماید پیشگیری شود تا انشاءالله در پرتو پایبندی اصولگرایان به اصول روشن، گفتمان عدالت به عنوان محوری‌ترین شعار اصولگرایان تحقق یابد.

در این راستا نخست باید به تعریف جامعی از اصولگرایی دست یابیم؛ اکنون جای این پرسش باقی است که منظور کدام اصول است: اصول اسلامی، اصول انقلابی، اصول سیاسی یا ترکیبی از این‌ها؟

این امر برای مرزبندی اصولگرایی بسیار ضروری است، زیرا برخی اندیشمندان همواره اصول انقلابی را مبنای حرکت خویش قرار داده و دچار تفریط می‌شوند و گروه سوم نیز فقط پایبند به اصول سیاسی بوده و در تزاحم اصول اسلامی و اصول سیاسی، اصول سیاسی را مقدم می‌دارند.

در نگاه لیبرالیسم و سکولاریسم اصول سیاسی جدای از اصول انگاشته می‌شود و به بهانه‌هایی همچون آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و... ندای تعطیلی احکام و حدود اسلامی سر داده می‌شود!

به نظر می‌رسد گفتمان اصولگرایی بر مبنای اصول مسلم اسلامی پایه‌ریزی شده و پایبندی به اصول انقلاب اسلامی که بخشی از آن بر اساس مصلحت (احکام حکومتی) نهادینه است نیز در دستور کار اصولگرایان قرار گرفته و از آن جا که اصول سیاسی و دیپلماسی نیز در متون دینی فراوان یافت می‌شود، بر این مبنا با کشورهای جهان نیز ارتباط برقرار می‌سازند.

 با این تعریف اصولگرایی در قالب جریان‌های مرسوم سیاسی کشور نگنجیده و شایسته نام‌گذاری جریان سوم می‌باشد.

یکی از مسایلی که دغدغه بسیاری از دلسوزان نظام است تقسیم‌بندی‌های مرسوم سیاسی است که هر کدام نیز با مرزبندی‌ها راه خویش را از سایر گروه‌ها جدا ساخته و گاهی رو در روی آنان قرار می‌گیرند. به نظر می‌رسد این تقسیم‌بندی‌های مبنای علمی نداشته و اگر هم صورت بگیرد دست کم تقابلی در بسیاری از جهات با یکدیگر ندارند. مقام معظم رهبری در این زمینه می‌فرماید: نقطه مقابل اصول‌گرایی، اصلاح‌طلبی نیست بلکه لاابالیگری و نداشتن اصول است و نقطه مقابل اصلاح طلبی هم اصول‌گرایی نیست بلکه افساد است که در این میان، راه صحیح، «اصولگرایی اصلاح‌طلبانه» است. ایشان در تبیین تعبیر «اصولگرایی اصلاح‌طلبانه» افزودند: ما باید ضمن حفظ اصول، روش‌هایمان را روز به روز اصلاح کنیم، این معنای اصلاح‌طلبی واقعی است در حالی که اصلاح‌طلبی از نظر آمریکایی‌ها مقابله با اسلام و نظام اسلامی است.

اکنون برای رسیدن به آرمانشهر اصولگرایی شایسته است برای تبیین شاخصه‌های اصولگرایی به برخی از این شاخص‌ها اشاره می‌شود:

پیش از شمردن شاخص‌ها این فرضیه را در ذهن خوانندگان عزیز ایجاد می‌نماییم که پیامبر گرامی (صلی‌الله علیه و آله) و اهل‌بیت عصمت و طهارت برترین الگو برای اصول‌گرایان بوده‌اند چرا که تا بدان جا بر اجرای اصول پای فشرده‌اند که از حقوق مسلم خویش نیز محروم گشته‌اند.

بنابراین چناچه اصولگرایان در مسیر روشن خویش گام بردارند، در پرتو عملکرد آنان وعده‌های الهی نیز تحقق خواهد یافت.

مبانی اصولگرایی

1.       اصولگرایی بر مبنای قرآن و عترت باشد.

خداوند متعال از یک سو به انسان دانش اندکی عنایت فرموده و از سوی دیگر وظایفی را به او واگذار فرموده است که در پرتو دانش اندک دست نیافتنی است و برای جبران آن نیز قرآن و عترت را به عنوان راهنما معرفی و مردم را به پیروی از آنان فراخوانده است و چنانچه محور زندگی آدمیان بر این اساس پایه‌ریزی شود، کمالات انسانی نیز دست یافتنی خواهد بود.

پایبندی به این دو مهم تا بدان جا اهمیت دارد که حضرت امیر (علیه‌السلام) در سفارش به عبدالرحمان‌بن عوف بر پایبندی  خویش بر قرآن و سنت تأکید می‌فرماید.

از سوی دیگر روایات اسلامی پیامبر و اهل‌‌بیت را به عنوان اصول راستین اسلام معرفی و همگان را به پیروی از این اصول فراخوانده است.

2. جریان اصولگرایی باید عدالت‌گرا باشد.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بهترین نوع حکومت را حکومتی می‌داند که مبتنی بر عدالت باشد. آن حضرت در بیان دیگری می‌فرماید: کسی که بر مبنای عدالت حکومت نماید، خداوند پایه‌های حکومتش را محکم خواهد ساخت و هر کس از آن رویگردان شود، خداوند در سرنگونی او تعجیل خواهد کرد.5

عمده‌ترین دلیل پیروزی اصولگرایان تأکید آنان بر نهادینه ساختن عدالت در جامعه بوده است و از آنجا که بقای دولت اسلامی نیز به نهادینه ساختن این اصل مهم می‌باشد شایسته است اصولگرایان در این راستا تلاش نمایند.

قرار گرفتن در مسیر عدالت و انصاف پیامدهای مطلوبی به دنبال دارد که از آن جمله می‌توان به اتحاد و همراهی مردم، آبادانی کشور، دوام و پایداری حکومت، الفت مردم و حکومت و ... اشاره نمود.

3. جریان اصولگرایی باید وحدت محور باشد.

آن چه امروز به عنوان اصولگرایی رخ می‌نماید در نتیجه وحدت و همدلی بسیاری از دلسوزان نظام و انقلاب به دست آمده است و اگر خدای ناکرده روزی الفت و وحدت از میان اصولگرایان رخت بربندد آنان نیز به سرنوشت سایر گروه‌های سیاسی گرفتار خواهند شد.

پیامبر گرامی اسلام به عنوان معمار اصولگرایی می‌فرماید: «اگر همه شما در راه نیکی به هم بپیوندید و هماهنگ شوید، دوستدار و علاقه‌مند یکدیگر خواهید بود»

امیرالمؤمنین با نکوهش اختلاف و تفرقه می‌فرماید: «الا ترون الی بلادکم تغزی و الی صفاتکم ترمی» 6

آیا نمی‌بینید که به شهرهایتان می‌تازند و سنگر شرف و عزتتان را آماج تیرها می‌سازند!

آن حضرت تفرقه و اختلاف را اندیشه شیطانی معرفی و می‌فرماید: ان الشیطان قد یسنی لکم طرقه و یرید ان یحل دینکم عقده عقده و یعطیکم بالجماعه الفرقه و بالفرقه الفتنه.7

 همانا شیطان راه‌های خود را برای شما هموار می‌کند و می‌خواهد بندهای دینتان را یکی یکی باز کند؛ به جای اتحاد پراکندگی آورد و از پراکندگی فتنه نصیبتان سازد.

در شرایطی که به همت همه دلسوزان پرچم پر افتخار جمهوری اسلامی توسط اصولگرایان به اهتزاز درآمده و برای رسیدن به آرمانشهر امت اسلامی تلاش می‌شود، نیاز به وحدت داخلی و ملی ضرورتی انکار ناپذیر به شمار می‌رود.

4. اصولگرایی باید بر مبنای آزادی و کرامت انسانی قرار گیرد.

یکی از اصول بنیادین نهضت اسلامی آزادی و کرامت انسانی است که متأسفانه برداشت‌های نادرست و افراطی از این موهبت الهی زمینه سوء استفاده را فراهم نموده است، بنابراین جریان اصولگرایی باید ضمن پایبندی به این امانت الهی زمینه تحقق درست آن را نیز فراهم آورد تا مرز آزادگی و آزادی- به معنای رهایی و ولنگاری_ مشخص شود.

5. اصولگرایی باید بر مبنای پرهیز از تبعیض و قشری‌نگری باشد.

در تاریخ آمده است: زمانی که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بر مسند حکومت بود، در مسیر کوفه با فردی که هم کیش ایشان نبود هم سفر شد. سر دو راهی رسیدند که امام می‌بایست مسیر کوفه را پیش‌ گیرد و آن فرد مسیر دیگری، درکمال ناباوری حضرت امیر مسیر کوفه را نپیمود.‌ آن فرد پرسید: مگر قرار نبود به کوفه بروید؟ امام(ع) فرمود: «می‌خواهم مقداری از راه را با شما همراهی کنم. پیامبر ما فرمود: هرگاه دو نفر با یکدیگر راهی بروند حقی بر گردن یکدیگر پیدا می‌کنند. بعد از اندکی آن مرد فهمید که رفیقش حاکم کوفه است و تفاوتی بین او و مسلمانان نگذاشته است.8

با نگاهی به اندیشه اسلامی در می‌یابیم که رهبران دینی همواره مردم را از قشری نگری و نگاه صنفی بر حذر داشته تا آنجا که در تقسیم بیت‌المال همگان را در یک صف قرار می‌داده‌اند و از آن جا که چتر اصولگرایی نیز گسترده فراوانی دارد، برای ادامه اعتماد عمومی پرهیز از قشری‌نگری ضرورتی انکار‌ناپذیر است.

6. درک راستین از اسلام در تمامی ابعاد.

اسلام جامع‌ترین و کامل‌ترین قانون بشر را به ارمغان آورده است. بنابراین در صورتی انسان به کمال مادی و معنوی می‌رسد که نگاه جامع به اسلام داشته باشد و از نگاه تک بعدی چشم‌پوشی نماید. مشکلی که برخی از گروه‌های سیاسی با آن دست و پنجه نرم می‌کنند این است که از زاویه نگاه خویش که ممکن است تنگ نظرانه باشد حدود الهی را مد نظر قرار می‌دهند و بدین جهت دچار خطای دید شده و برداشت وارونه‌ای از اسلام ارایه می‌دهند.

بنابراین چارچوب اصولگرایی نیز بایدبر مبنای جامعیت و درک درست از دین و نظام هستی پایه‌ریزی شود.

7. اصولگرایی بر مبنای حفظ ارزش‌های نظام و انقلاب و تکیه بر دیدگاه‌های امام راحل، مقام معظم رهبری و قانون اساسی باشد.

قانون اساس میثاق ملت ایران با نظام ‌اسلامی و مظهر تجلی اراده ملت در پایداری نظام اسلامی است. اصول قانون اساسی به رغم این که دارای استقلال مفهومی هستند، در عین حال ارتباط تنگاتنگ و جدایی‌ناپذیر با یکدیگر دارند. مشکلی که برخی از گروه‌های سیاسی دارند این است که گاهی اوقات اصول مسلم قانون اساسی را نادیده گرفته و بر خلاف اراده عمومی ملت ایران مسیر دیگری را پیش می‌گیرند.

8. اصولگرایی بر مبنای پذیرش نقد عالمانه و تحمل اندیشه سایر گروه‌ها باشد.

شاخص‌های اصولگرایی از دیدگاه مقام معظم رهبری

مقام معظم رهبری بزرگترین رهبر اصولگرای جهان اسلام در دو سال گذشته بر نهادینه ساختن اصولگرایی به عنوان یکی از مبانی انقلاب اسلامی تأکید کرده و مسوولان را به پایبندی بر اصول و ارزش‌ها فرا خوانده‌اند.

ایشان با رد تقسیم‌بندی‌های رایج سیاسی در کشور،‌ اداره ارکان مهم کشور را با مدیریت تفکر اصولی اسلام و یا به تعبیر رایج با «اصولگرایی»،‌ از نعمت‌های بزرگ پروردگار دانسته و می‌فرمایند: «اصولگرایی نحله یا جریانی در مقابل دیگر جریان‌های رایج سیاسی نیست و تقسیم‌بندی گروه‌ها به اصولگرا و اصلاح‌طلب و یا اسامی دیگر تقسیم‌بندی صحیحی نیست، چرا که هر کس و هر جریانی که به مبانی انقلاب علاقه‌مند و پایبند و هر نامی که داشته باشد جزو اصولگرایان است.»

مقام معظم رهبری در بیاناتی، مهم‌ترین شاخص‌های اصولگرایی را تبیین فرموده‌اند که در زیر به برخی از آن اشاره می‌شود:

1)      مهم‌ترین شاخص اصولگرایی، «ایمان و هویت اسلامی و انقلاب» است.

2)      ایمان به « دین، انقلاب، نظام، مردم، استقلال کشور، وحدت ملی و آینده روشن».

3)      دوری گزینی از اختلاف و پرهیز از افروختن آتش تعصب‌های فرقه‌ای و قومی

4)      برافراشتن پرچم برادری امت اسلامی و گسترش فضیلت‌های اخلاقی

5)      رشد اقتصادی همراه با عدالت، کم کردن فاصله طبقاتی، ایجاد فرصت‌های برابر، تشویق درست‌کاری، مهار کردن متجاوزان به ثروت‌های ملی،‌ مبارزه واقعی با فساد و ویژه‌خواری، رواج عدالت در بدنه حاکمیت و عزل و نصب‌ها و توجه به مناطق محروم، کنار گذاشتن تعارفات، ارتباط با مردم، ساده‌زیستی و مردمی بودن، خودسازی و تهذیب نفس

6)      شکوفایی اقتصادی کشور، رسیدگی به زندگی مردم، حمایت از سرمایه‌گذاری، مقابله با بیکاری، کارآفرینی و تولید، مبارزه جدی با قاچاق و فساد، ثبات و شفافیت و انسجام مقررات اقتصادی، بازاریابی جهانی، استفاده صحیح از نفت و توجه همزمان به برنامه‌های راهبردی کشور

7)      توجه به حفظ استقلال همه جانبه کشور

8)      تقویت خودباوری و اعتماد به نفس در همه زمینه‌ها و مبارزه‌ با خود باختگی

9)      جهاد علمی و تلاش در جهت ایجاد و تقویت نهضت تولید علم و جنبش نرم‌افزاری

10)  گسترش آزادی و آزاداندیشی در جهت رشد علمی و فکری و جامعه و تلاش برای مرزبندی میان آزادی واقعی و تلاش‌های دشمن تحت عنوان آزادی

11)  اصلاحات به مفهوم صحیح و بر مبنای حرکت در چارچوب قانون اساسی و ارزش‌های اسلامی و ایرانی

به امید روزی که در سایه وحدت تمامی گروه‌های سیاسی بر پایه اصول بنیادین مقدس اسلام و بهره‌گیری از آرمان‌های امام راحل و رهنمودهای مقام معظم رهبری زمینه‌های پیشرفت ایران اسلامی بیش از پیش فراهم آید.

 

 

 


ما ه محرم

 

   ان الحسین مصباح الهدی وسفینه النجاه

 

السلام علیک یااباعبدالله،اسلام علیک یاثارالله

 

اسلام علی الحسین وعلی اولادالحسین وعلی اصحاب الحسین

 

سلام بر حسین (ع) سرورآزادگان عالم   ، سلام بر اسوه شجاعت و متانت

 خدایا درروز قیامت شفاعت حسین (ع) رابرای ما گنهکاران بپذیر