گردشگری
در دوران معاصر گردشگری به واقعیت مهم اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تبدیل شده است؛ فعالیتی که با انسان انگیزهها، خواستهها، نیازها و آرزوهای او که منبعث از فرهنگ جامعه است ارتباط دارد.
فرهنگی که با نفوذ پرتوان خود میتواند به بهترین صورت در معادلات اقتصادی کشورها نیز نقش ایفا کند. به این ترتیب گردشگری و فرهنگ رابطه لاینفکی دارند و ملتها بهعنوان سفیران فرهنگی، ماهیت و جهت اقتصاد گردشگری را تعیین میکنند. به تعبیری گردشگری، فرهنگیترین حوزه اقتصاد است. توریسم تنها بخشی از مجموعه عظیم اقتصاد است که در حد بسیار زیادی با رگههای فرهنگی گره خورده است. گردشگری بینالمللی از نظر سه بعد فرهنگی، اقتصادی و سیاسی اهمیت دارد. در ابعاد فرهنگی، گردشگری بهترین و موثرترین شیوه برای معرفی فرهنگ است. اقتصاد گردشگری در حال حاضر در دنیا از نظر درآمد ارزی و اشتغالزایی مورد توجه قرار میگیرد. براساس آخرین آمار، تعداد گردشگران بینالمللی از تعداد یک میلیارد نفر در سال 2012 گذشت. بر این پایه شعاری هم که از سوی سازمان جهان گردشگری (UNWTO) مطرح شد، این بود: «یک میلیارد گردشگر، یک میلیارد فرصت.»
کشور عزیزمان ایران با پیشینه تمدنی کهن و جاذبههای متنوع و موقعیت برجسته اقلیمی، فرهنگی و تاریخی خود ضمن آنکه خواهان منافع اقتصادی از جمله اشتغالزایی و درآمد ارزی است، بر حفظ ارزشهای متعالی و هویت فرهنگی- تمدنی خود نیز تاکید دارد و الگوی گشت و گذار را از اندیشههای اسلامی خود دریافت میکند از بعد سیاسی نیز این صنعت برای ما مهم است؛ زیرا دیدگاهها و تبلیغات منفی را که ایجاد شده و مانع از ورود گردشگران خارجی به کشورمان میشود، بهبود میبخشد. بنابراین بهتر است که گردشگران بیایند و ببینند که در ایران چه میگذرد تا آن دیدگاهها اصلاح شود. در این رابطه دو نکته مطرح میشود: یکی امنیتی است که در کشور وجود دارد و دیگری احساس امنیت که هر دو از ضریب بالایی برخوردار است. گردشگران به دلیل نقش ارتباطی مستقیمی که با کشورهای مقصد دارند، میتوانند در انتقال آداب، فرهنگ و رسوم تاریخی بسیار موثر باشند. اگر خوب به مساله بنگریم میبینیم هرم گفتوگوی تمدنها روی قاعده گردشگری بنا شده است و گردشگران بینالمللی نیز به عنوان اجزای اصلی گفتوگو و ارتباط فرهنگی و تمدنی محسوب میشوند.
همچنین گردشگری تعاملات بینالمللی بین جامعه میزبان و میهمان پدید میآورد که پیامد طبیعی آن بروز تغییر و تحول در کیفیت، سطح زندگی، کار، الگوهای فرهنگی- رفتاری، نظام ارزشی، زبان، روابط خانوادگی، نگرشها، آداب و سنن، ساختار جامعه و به طور کلی تاثیر بر فرهنگ ساکنان محلی یا گردشگران است. در گردشگری از همان برخورد اول تعاملات فرهنگی میهمانان و میزبانان آغاز میشود. دو طرف دارای ارزشها و الگوهای متفاوتی هستند و مساله تماس و برخورد طرفین و تاثیرات فرهنگی و اجتماعی آنها بر یکدیگر دارای اهمیت ویژهای است، تفاوت رفتاری اجتماعی و فرهنگی بین گردشگران و بومیها بازخوردهای متفاوتی به همراه دارد. توریسم میتواند سبب ارتباطهایی برای تماسهای فرهنگی شود؛ یعنی بهوجود آوردن شرایطی که گردشگران بتوانند خود، فرهنگ بومی را از نزدیک لمس کنند.
شاید بیتوجهی به گردشگری باعث بیگانهتر شدن انسانها با هم است که به دنبال آن بدگمانی و کینهورزی در میان ایشان رخ مینماید و سرانجام آن دشمنی و درگیری است. اما گردشگری الگوهای ایجاد شده غیرواقعی و افکار کلیشهای را تغییر داده و با ایجاد تعاملات مستقیم، واقعیات درونی یک اجتماع را عیان میکند. ورود گردشگران خارجی، فرصت مناسبی در زمینه شناخت واقعیتهای جامعه میزبان فراهم میکند. در بعد روابط بینالملل، گردشگری به عنوان نیروی کمکی در کاهش و از بین بردن خصومتها بین دولتها عمل میکند. بیتردید شناخت بیشتر افراد یک کشور یا کشورهای مختلف از یکدیگر، تاثیر بسیار مطلوبی در استحکام روابط سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... دولتهای آنان خواهد داشت از طرفی تضادهای فرهنگی میان جامعه میزبان و مبدأ کاهش مییابد و با بالا بردن ظرفیت تحمل انسانهای با فرهنگهای متفاوت، تعصب فرهنگی و «قوممداری» را تبدیل به «نسبیگرایی فرهنگی» میکند.
در دولت جدید نیز به نظر میرسد با اتخاذ تصمیمات مناسب در حوزه سیاست خارجی کشورها، گردشگری نیز با رونق همراه شود. حوزه سیاست خارجی کشورمان نیز با تاکید بر اصل عزت، حکمت و مصلحت از رویکرد دیپلماسی گردشگری برای تعاملات بینالمللی کمک خواهد گرفت. بیشک حضور مردمانی از دیگر کشورها در ایران و آشنایی آنها با فرهنگ اصیل و مردمی ایران، میتواند آنها را به این واقف کند که تصویری که بعضا ناآگاهانه به طور منفی از ایران در جهان ارائه میشود، اشتباه و واقعیت چیز دیگری است.