سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علمی، سیاسی، فرهنگی ،اجتماعی....خدمات و توسعه فناوری; اطلاعات

انقلاب اسلامی ایران

مقدمه
انقلاب اسلامی ایران به دلیل داشتن ماهیت اسلامی، انقلابی و مردمی، یکی از مهمترین رخدادهای قرن بیستم محسوب می‌شود. یکی از مهمترین ویژگیهای انقلاب اسلامی، برخورداری از پایگاه و جایگاه اسلامی و فقدان تقید فکری نسبت به مکاتب مطرح زمان خویش یعنی کاپیتالیسم و سوسیالیسم بود. انقلاب اسلامی ایران با اتکا به خدا و مکتب حیاتبخش اسلام و بهره‌گیری از رهبری داهیانه و سیره سیاسی امام امت(ره) به پیروزی رسید و با هویتی مستقل و ضمن اعلام عدم وابستگی به قدرتهای غربی و شرقی پا به عرصه ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی گذارد. انقلاب اسلامی ایران توانست دستاوردهای عظیمی در داخل کشور و در عرصه‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی و نیز در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی به دست آورده، جای خود را در میان قلبهای ملل محروم و مسلمان جهان باز کند و ام‌القرای جهان اسلامی را در ایران تثیبت نماید.
*سیاسی

1 ـ فروپاشی رژیم طاغوت و استقرار نظام جمهوری اسلامی: اولین دستاورد انقلاب اسلامی ایران، فروپاشی رژیم ستمشاهی پهلوی و استقرار نظام جمهوری اسلامی به جای آن بود. انقلاب اسلامی توانست با رهبری امام راحل(ره) و حمایتهای مردمی، رژیم مستبد پهلوی را که با زور و از طریق کودتا به روی کارآمده بود ساقط کرده و نظام جمهوری اسلامی را که هم ویژگی اسلامی داشت و هم دموکراتیک بود، در کشور مستقر نماید. این نظام در 12 فروردین 1358 به دستور رهبر کبیر انقلاب اسلامی به رفراندوم گذاشته شد و با رأی قاطع 98.2درصدی مردم به تصویب رسید.

2ـ فروپاشی تز جدایی  دین از سیاست: تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، حاکمان و سیاستمداران ـ همگام با نظامهای غربی ـ تز جدایی دین از سیاست را تبلیغ می‌کردند. تز جدایی دین از سیاست از آن رو از سوی نظام سمتشاهی تبلیغ می‌شد که مردم را از دخالت در سرنوشت خود باز داشته و حکام مستبد و حامیان خارجی آنها با آسودگی خاطر به غارت و چپاول منابع و ثروتهای مردم این مرز بوم بپردازند. انقلاب اسلامی ایران با کشیدن خط بطلان بر تز جدایی دین از سیاست، بر اساس تعالیم اسلامی، دخالت مردم در سرنوشتشان و امور سیاسی را لازم دانسته و دیانت و سیاست را بر اساس جمله معروف شهید مدرس ـ که سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ما ـ لازم و ملزم یکدیدگر دانست.
3ـ استقلال: یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی، استقلال در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و… بود. تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، حاکمیت کشور چه در داخل و چه خارج از آن به معنای واقعی کلمه به رسمیت شناخته نمی‌شد؛ چرا که برنامه‌ها توسط اربابان خارجی رژیم ستمشاهی طراحی و تدوین شده و برای اجرا دراختیار رژیم قرار می‌گرفت، بدون آنکه رژیم پهلوی خود دخالتی در تشخیص و تبیین آنها بر اساس مصالح و منافع ملی داشته باشد. به عبارت دیگر این حاکمیت بیگانگان بود که در ایران رسمیت داشت، نه حاکمیت ایرانی بر ایران. انقلاب اسلامی با پایان بخشیدن به حاکمیت بیگانگان در امور داخلی کشور، استقلال در تصمیم‌گیری و اجرا را در عرصه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… به ارمغان آورده و دست اجانب و بیگانگان را برای همیشه از دخالت درامور داخلی ایران کوتاه کرد.
4ـ آزادی: در طول حکومتهای گذشته در ایران تا سال 1357 به خصوص در رژیم ستمشاهی پهلوی، آزادی مردم به عنوان یک نعمت خدادادی به رسمیت شناخته نمی‌شد و ملت از آزادی عقیده، بیان، اظهار عقیده و نظر و… محروم بودند. جو خفقان در داخل کشور به هیچ کس اجازه اظهار نظر نمی‌داد و هرگونه عقیده و نظر مخالف به شدت سرکوب می‌شد. انقلاب اسلامی ایران با از میان بردن جو خفقان و سرکوب در کشور، نعمت آزادی را برای کشور به ارمغان آورده و مردم را از این نعمت خدادادی برخوردار نمود.
5ـ مشارکت سیاسی: همان گونه که قبلاً بیان شد، در رژیم ستمشاهی مردم محلی از اعراب نداشتند و نمی‌توانستند در سرنوشت خود دخالت کنند. رژیم سلطنتی با کودتا به روی کار آمده بود و مجالس مقننه شکلی فرمایشی داشت و اثری از مشارکت سیاسی مردم به چشم نمی‌خورد. انقلاب اسلامی ایران با تغییر این وضعیت، مردم را به نسبت به سرنوشتشان حساس کرده و آنها را به مشارکت سیاسی فراخواند. کمتر از دو ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اصل نظام به همه‌پرسی گذارده شد و به فاصله کمی از آن انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی برگزار گردید. همه‌پرسی‌هایی که همه‌ نشان از مشارکت سیاسی گسترده مردم داشت.
*فرهنگی
1ـ استقرار ارزشهای دینی و معنوی: رژیم ستمشاهی در راستای اهداف اربابان غربی خود به مبارزه با فرهنگ اسلامی و ارزشهای دینی و معنوی مردم این مرز و بوم پرداخته و سعی داشت فرهنگ منحط غربی را جایگزین فرهنگ اسلامی و ایرانی نماید. رژیم برای تحقق این اهداف ابزارهای مختلفی چون مطبوعات، سینما، تئاتر، موسیقی و... را به خدمت گرفته و آنها را به ابتذال سوق داده بود. انقلاب اسلامی با پیروزی خود به این روند خطرناک پایان داده و فرهنگ اصیل اسلامی ـ ایرانی و ارزشهای والای دینی و معنوی را در جامعه بسط و گسترش داد.
2ـ مبارزه با بی سوادی و افزایش میزان سواد: رژیم پهلوی علی‌رغم شعارهای فریبنده خود، از رشد میزان سواد و آگاهی عمومی مردم بیمناک بود و آن را در تقابل با منافع خود و اربابان غربی‌اش می‌دید، به همین دلیل میزان سواد و با‌سوادان و نیز آگاهی عمومی مردم در طول دوران حکومت پهلوی در سطح پایینی قرار داشت. پیروزی انقلاب اسلامی موجب شد که دولتمردان مبارزه بابی‌سوادی و نیز افزایش میزان سواد و آگاهی عمومی را در دستور کار خود قرار دهند. تأسیس نهضت سوادآموزی در سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز در همین راستا صورت گرفت.
3ـ حاکمیت قانون: در دوران رژیم ستمشاهی پهلوی اگرچه مملکت دارای قانون اساسی و قوانین عادی بود، ولی رژیم مستبد پهلوی اجازه حاکمیت قانون و قانونمندی را در کشور نمی‌داد و قانون در شخص اول مملکت و اطرافیان وی خلاصه می‌شد. پیروزی انقلاب اسلامی با تکیه بر تعالیم اسلام، نوید برقراری حکومتی را در ایران داد که حاکمیت قانون در آن به رسمیت شناخته شده بود. تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی و تصویب قانون اساسی در ماههای اولیه پیروزی انقلاب نیز نشان از همین امر داشت.
4ـ توجه به منزلت واقعی زنان: در دوران گذشته زنان از جایگاه واقعی خود برخوردار نبودند و به زن با دیدی ابزاری نگریسته می‌شد. نگاهی که برگرفته از فرهنگ منحط غربی بود. پیروزی انقلاب اسلامی با تغییر نگرش به زن مسلمان، زنان جامعه را متوجه جایگاه واقعی‌شان نموده و با تکیه بر مکتب والای اسلامی، مقام و منزلت واقعی زنان را به آنان نمایاند.
*اقتصادی
1ـ کاهش وابستگی به نفت و فروش ضابطه‌مند آن: در دوران گذشته اقتصاد کشور وابستگی شدیدی به نفت داشت و درآمد حاصله از فروش بدون ضابطه و ارزان نفت در راستای سیاست کشورهای غربی و در رأس‌ آنها آمریکا، صرف خرید روز افزون تسلیحات نظامی می‌شد تا ایران نقش خود را به عنوان ژاندارم منطقه به خوبی ایفا کند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سیاست کشور به سوی کاهش وابستگی به نفت و فروش ضابطه مند آن درچارچوب اوپک متمایل گردید.
2ـ اقتصاد بدون نفت: وابستگی شدید به نفت و درآمدهای نفتی در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، اجازه توجه و شکوفایی را به بخشهای کشاورزی، صنعتی و تولیدی نمی‌داد. پیروزی انقلاب اسلامی با تغییر این سیاست، در صدد کاهش وابستگی به نفت برآمده و در این راستا، طرح اقتصاد بدون نفت در دستور کار دولت قرار گرفت.
3ـ کاهش وابستگی به خارج: بر خلاف وابستگی شدید صنایع کشور به کشورهای بیگانه و مستشاران و متخصصان خارجی در دوران رژیم ستمشاهی، پیروزی انقلاب اسلامی این نوید را داد که صنایع داخلی می‌تواند بدون اتکا به کشورهای بیگانه نیز به حیات و پیشرفت خود ادامه دهد.
4ـ خودکفایی: وابستگی اقتصاد و صنایع کشور به دنیای خارج به خصوص کشورهای غربی در رژیم پهلوی به حدی بود که بسیاری از مواد اولیه و محصولات ابتدایی صنعتی نیز از خارج وارد می‌شد و در برخی از واحدهای تولیدی صنعتی داخل تنها به مونتاژ قطعات وارداتی بسنده می‌گردید. انقلاب اسلامی با دگرگون کردن این سیاست غلط، خودکفایی را به عنوان یک اصل مهم اقتصادی و صنعتی در دستور کار دولت قرار داد.
5ـ عدالت اجتماعی: فاصله شدید طبقاتی در دوران گذشته به حدی بود که در حالی که تعداد معدودی که بیشتر وابستگان به رژیم و درباریان بودند در ناز و تنعم بوده و به غارت و چپاول بیت المال می‌پرداختند، تعداد زیادی از مردم در فقر و فلاکت به سر می‌بردند. پیروزی انقلاب اسلامی بر اساس تعالیم عالیه اسلام، عدالت اجتماعی را به عنوان یکی از مهمترین برنامه‌های خود برای کاهش فاصله طبقاتی میان مردم اعلام کرد و این نوید را داد که مردم می‌توانند در سایه عدالت اجتماعی، زندگی متوسط و شرافتمندانه‌ای را تجربه کنند. تأسیس بنیاد مستضعفان و کمیته امداد امام خمینی(ره) در همین راستا صورت گرفت.
*نظامی
1ـ کاهش خرید تسلیحات نظامی: رژیم شاه در راستای اهداف اربابان غربی خود و در رأس آنها آمریکا برای ایفای نقش ژاندارمی درمنطقه خلیج فارس به خرید روز افزون تسلیحات نظامی از طریق درآمد حاصله از فروش نفت پرداخت. خرید این تسلیحات در سالهای دهه50 به بالاترین میزان خود در طی سالهای حکومت ستمشاهی رسیده بود. با پیروزی انقلاب اسلامی این روند متوقف شده و خرید تسلیحات نظامی فقط در چارچوب معین و در قالب دفاع مشروع صورت پذیرفت.
2ـ خودکفایی و کاهش وابستگی به غرب: وابستگی ایران به کشورهای غربی و آمریکا در زمینه تسلیحات نظامی در رژیم پهلوی به حدی بود که نه تنها ابتدایی‌ترین وسایل نظامی از غرب وارد می‌شد، بلکه مستشاران نظامی فراوانی نیز در ارتش مشغول کار بودند. با پیروزی انقلاب اسلامی روند کاهش وابستگی نظامی به غرب آغاز شده و با اخراج مستشاران نظامی بیگانه، خودکفایی نظامی در دستور کار ارتش و سپاه پاسداران قرار گرفت.
3ـ تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و کمیته انقلاب اسلامی: با پیروزی انقلاب اسلامی، شرارتهای عناصر ضدانقلاب و خودفروخته داخلی و توطئه‌های خارجی باعث شد که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و کمیته انقلاب اسلامی برای حفاظت و پاسداری از مرزهای کشور و ارزشهای اسلامی و انقلابی تأسیس گردد.
*جهان اسلام
1ـ اعاده هویت و بازگشت به خویشتن: پیام انقلاب اسلامی به مسلمانان جهان، اعاده هویت و تشویق به بازگشت به ریشه های اصیل اسلامی‌ بود. نگاهی به جنبشهای اسلامی در جهان و برخورد قهرآمیز با مسلمانان، حاکی از تأثیر اندیشه انقلاب اسلامی بر جهان اسلام است.
2ـ دمیدن روح تازه در کالبد حرکتهای اسلامی: اندیشه و تفکر انقلاب اسلامی که نشأت گرفته از مکتب حیاتبخش اسلام و سیره سیاسی امام‌(ره) بود، در کالبد حرکتهای اسلامی در جهان اسلام روح تازه‌ای دمید و موج اسلام‌ گرایی در جهان اسلام، معادلات و نظم نوین جهانی را دستخوش تغییر و تحولات شگرفی نمود.
3ـ تأثیر در کشورهای همسایه، غربی و آفریقایی: کشورهای مصر، الجزیره، پاکستان، ترکیه، سودان، فلسطین اشغالی، عراق و فلیپین، تعدادی از سرزمینهای اسلامی است که شدیداً تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران قرار گرفت. برپایی دولت نظامی در الجزایر، تصفیه اسلام‌گرایان و اعمال سخت‌ترین شیوه‌های سرکوب علیه مسلمانان مصری و بوسنی هجوم سربازان آمریکایی به سومالی، تحریم اقتصادی سودان و... نمونه‌هایی از هراس غرب از توسعه اسلام گرایی در کشورهای آفریقایی است.
4ـ تأثیر در کشورهای منطقه خاورمیانه: نگاهی کوتاه به قلب منطقه خاورمیانه نشانگر این واقعیت است که قیام پر خروش مسلمانان فلسطینی، تنها نیروی تهاجمی علی سیاستهای توسعه‌طلبانه و ضد اسلامی رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی محسوب می‌شود.
5ـ تأثیر در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز: اسلام در کشورهای این حوزه پس از هفتاد سال تضعیف و سرکوب دین و مذهب توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق، تجدید حیات یافته و مردم این کشورها ضمن روی آوردن به اسلام، توجه خویش را معطوف انقلاب اسلامی نموده‌اند.
*ملتهای غیر مسلمان
1ـ بازگشت به آرمانهای والای دینی: طی سالهای اخیر بارها از سوی صاحبنظران و مسئولان سیاسی و مذهبی جهان غرب به این نکته تأکید شده است که دور ماندن جامعه از احکام دینی باعث رواج فساد و بی نظمی در جوامع غربی شده و تنها راه نجات از این منجلاب فساد و تباهی‌، بازگشت به آرمانهای والای دینی است. گسترش این اندیشه را می‌توان یکی از مهمترین تأثیرات انقلاب اسلامی در کشورهای غیر مسلمان دانست.
2ـ موج اسلام‌خواهی: انقلاب اسلامی ایران موج جدید و فراگیری از تفکر اسلامی در جهان غرب به وجود آورد. این موج فراگیر که کانون‌های قدرت و ثروت را در جهان غرب تهدید می‌کند، کشورهای غربی را به مقابله و مبارزه با آن وا داشته است.
3ـ به هم‌زدن نظام دوقطبی و نظم جهانی: پیروزی انقلاب ‌اسلامی‌ ایران با به‌هم ریختن نظام دوقطبی و نظم جهانی، معادلات ابرقدرتها و کشورهای بزرگ غربی را در مناطق مختلف جهان به ویژه منطقه خاورمیانه و خلیج فارس به هم‌زد.
4ـ ظهور تمدن نوین اسلامی: پیروزی انقلاب اسلامی ایران با نوید دادن ظهور تمدن نوین اسلامی در سطح جهان، کشورهای بزرگ غربی و در رأس آنها آمریکا را به تأمل و تکاپو برای مقابله با این تمدن واداشت.
5ـ تحت‌الشعاع قرار دادن جنگ سرد: پیروزی انقلاب اسلامی ایران توانست جنگ سرد میان دو ابرقدرت آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق را که از مدتها پیش آغاز شده بود، تحت الشعاع قرار دهد.
6ـ ظهور سیاست نه شرقی و نه غربی در جهان: پیروزی انقلاب اسلامی ایران سیاست جدیدی را در عرصه بین‌المللی مطرح کرد که عبارت از سیاست نه شرقی و نه غربی بود. این سیاست که برای اولین بار در سطح جهان مطرح می‌شد، نوید استراتژی جدیدی را می‌داد که کشوری بر پایه تعالیم اسلامی و در کنار حفظ استقلال خود، روابط خود با سایر کشورها را بر اساس یک اصل جدید پایه ریزی و اجرا نماید. اصلی که قرار بود برای اولین بار در سطح جهان توسط یک کشور مستقل تجربه شود.


انفلاب اسلامی در مصر؟؟؟/؟؟

/آیا انقلاب اسلامی در مصر و کشورهای عربی تکرار می‌شود؟

هرچند نگرش احساسی به حوادث مصر، تونس، اردن و یمن برای ما حالت خوشایندی فراهم آورده تا آنجا که خیال می‌کنیم میوه انقلاب اسلامی در این کشورها به ثمر رسیده اما واقعیت حکایت از امور دیگری دارد!

1-مدتی پیش یکی از عوامل مؤثر در سازمان سیا در جمعی محدود گفته بود پیروزی انقلاب اسلامی ایران حاصل یک خطای وحشتناک استراتژیک غرب بود! خطایی که دیگر تکرار نمی‌شود!
2- هرچند نگرش احساسی به حوادث مصر، تونس، اردن و یمن برای ما حالت خوشایندی فراهم آورده تا آنجا که خیال می‌کنیم میوه انقلاب اسلامی در این کشورها رسیده و ما بایستی صبر کنیم تا میوه‌های رسیده به دامان ما بیافتند، اما واقعیت حکایت از امور دیگری دارد!
3- اولین سؤال این است که ما در این کشورها و کشورهایی مشابه (مراکش و...) چه کاشته‌ایم و چه کرده‌ایم که حال منتظر محصولیم؟ آیا دستگاه سیاست خارجی ما در این کشورها بذر تفکر انقلاب اسلامی را پراکنده ساخته و یا رایزنی‌های فرهنگی ما در این کشورها به تربیت نیروهای انقلابی مشغول بوده‌اند؟ اصلاً چرا راه دور برویم؟ در حوادث سال گذشته بی‌بی‌سی فارسی چه کرد؟ آیا رسانه‌های ما (مثلاً العالم یا الکوثر) توانسته‌اند یک دهم آنچه بی‌بی‌سی فارسی در تشویق و تشجیع حوادث خیابانی سال گذشته ایفای نقش کرد، در تقویت اعتراضات تونس، مصر، اردن و یا یمن مؤثر باشند؟
4- آنچه در مصر و تونس و... می‌گذرد نشانه خستگی مردم این کشورها از استبداد و دیکتاتوری و فساد و فقر است! مردم این کشورها می‌دانند چه نمی‌خواهند اما نمی‌دانند چه می‌خواهند و این مهمترین مانع در مسیر تبدیل این حرکت‌ها به انقلاب و نظام اسلامی در این کشورهاست!
5- شدت سرکوب در این کشورها اجازه ظهور هیچ نمونه‌ای از رهبری انقلابی (و البته اسلامی!) را نداده است! نه رهبری فردی مانند سیدحسن نصرالله و نه کادر رهبری مانند رهبران حماس! حتی اخوان‌المسلمین مصر نیز بر اثر شدت اختناق نمی‌تواند در اندازه رهبر یک انقلاب اسلامی ظاهر شود، چه رسد به این که یک نظام اسلامی را در حساس‌ترین نقطه جهان عرب برپا کند!
6- بعلاوه آن که فقر اندیشه‌ای در کشورهایی مانند یمن و تونس خود به مانعی جدی در تبدیل خیزش‌های مردمی این کشورها به انقلاب و بالمال نظام اسلامی تبدیل شده است!
7- از سوی دیگر تمرکز آمریکا و غرب و رژیم صهیونیستی بر این مناطق حساس (بویژه اردن و مصر) باعث خواهد شد تا خیزش غضب‌آلود مردم این سامان در حد تعویض سران نظام‌های حاکم باقی بماند و تداوم پیدا نکند!
8- فعلاً مهمترین خواسته مردم تونس تغییر کادر حاکم بر کشور است، و مردم اردن هم به وضع موجود (فقر، فساد اقتصادی و...) معترضند، مردم مصر هم که به حد انفجار رسیده‌اند! چرا که تحمل حتی یک روز از نظام فاسد و دیکتاتور مبارک برای هیچ انسان آزاده‌ای قابل تحمل نیست! و یمن هم حالتی شبیه مصر دارد. این رویدادها شروط لازم برای وقوع انقلاب اسلامی در این کشورها محسوب می‌شود. اما شروط کافی نیستند!
9- نبود رهبری واحد، عدم انسجام (تلفیق نیروهای اسلام‌گرا، دموکراسی‌خواه و حتی بعضاً سلفی و...) میان نیروهای معترض و تلاش غرب برای توقف اعتراضات در این کشورها، دلایلی جدی برای عدم وقوع انقلاب اسلامی در این کشورها محسوب می‌شوند.
10- بعید نیست مردم مصر با حذف مبارک و تشکیل یک حکومت دموکراتیک ساکت شوند (چون گزینه‌ای دیگر در دسترس خود نمی‌بینند) و همین‌گونه مردم تونس! شاه اردن هم بلافاصله پس از اولین راهپیمایی تمام تلاش خود را برای جلب رضایت مردم بکار بسته است و حتی دولت علی عبدالله صالح در یمن با صدور مجوز راهپیمایی و عدم سرکوب نظامی مردم معترض تلاش می‌کند بر غضب مردم فائق آید!
11- یک ضرب‌المثل خراسانی می‌گوید نه بیل زدیم نه پایه، انگور خوردیم در سایه! اما با کمال تأسف این اتفاق در عالم واقع رخ نمی‌دهد! اگر انقلاب اسلامی در لبنان و فلسطین پا گرفته محصول تلاش‌های گمنامانه هزاران سرباز بی‌ادعای انقلاب اسلامی است! مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد!
12- و البته تنها سؤال بی‌پاسخ آن است که نمایندگان ویژه رئیس جمهور در یکی دو ماه گذشته چه پیام‌هایی را برای شاه اردن و رؤسای جمهور فاسد مصر و یمن داشته‌اند؟ سفر بقایی به یمن و مصر و سفر مشایی به اردن نشان از چه دارد؟ آیا دولت ما در جریان رویدادهای این کشورها هست؟